اعتماد صاحبان صنایع به دستاوردهای دانشگاهی،عامل رونق اقتصاد دانشبنیان
دکتر علیرضا زاهدی عضو هیات علمی دانشکده فناوریهای نوین دانشگاه علم و صنعت در گفت و گو با روابط عمومی ستاد توسعه زیست فناوری: با تولید بیواتانول می توان تحول جدی در اقتصاد سوختی کشور ایجاد نمود
دکتر علیرضا زاهدی عضو هیات علمی دانشکده فناوریهای نوین دانشگاه علم و صنعت است. او تحصیلات خود را تا دوره دکتری در رشته مهندسی پلیمر در دانشگاه صنعتی امیرکبیر گذراند. با توجه به سابقه صنعتی او در تولید سوختهای زیستی روابط عمومی ستاد توسعه زیست فناوری با ایشان به گفت و گو پرداخت
1. سابقه فعالیت شما در حوزه سوخت های زیستی چیست؟
بنده کاری که در دانشگاه انجام میدهم در گروه مهندسی سیستمهای انرژی است. طبیعتا یکی از کارهایی که در این زمینه میتوان تعریف کرد، بحث سوختهای زیستی است. سالی که ما تصمیم به شروع این کار گرفتیم، با توجه به قیمت جهانی نفت، استفاده از بیودیزل بسیار مطرح بود. البته این موضوع در سطح جهانی بود و در ایران هنوز هم مشخص نیست دقیقا چه زمانی استفاده از سوختهای زیستی به طور جدی شروع میشود. در مقطعی که مشغول تحصیل دوره کارشناسی ارشد و دکتری بودم، رآکتوری ساخته و بهینه سازی شد که به کمک روش تبادل استری امکان سنتز انواع پلیمرهای آروماتیک به وجود آمد. این واکنشها بسیار شبیه به واکنشهای تبدیل روغنهای گیاهی به بیودیزل به روشهای صنعتی و رایج بود. یک روغن با جرم مولکولی و زنجیره بلند واکنش تبادل استری، تبدیل به بیودیزل میشود.
زمانیکه ما خواستیم این پروژه را بازتعریف کنیم یکی از صنایعی که تمایل به پرداختن به این موضوع داشت، سازمان جهاد خودکفایی نیروی دریایی سپاه پاسداران بود. آنها قصد داشتند با استفاده از ریزجلبک بیودیزل را جهت مصارف خودشان تولید کنند. سپس به صورت حضوری از رآکتور و امکانات ما در دانشگاه بازدید کردند و اینجا تبدیل به قطب تولید بیودیزل نیروی دریایی سپاه گردید. حدود ده پروژه اینجا تعریف شد. اکثر این پروژهها در حوزه بهینه سازی بود. یعنی اینطور نیست که بگوییم ما صرفا یک تحقیق دانشگاهی انجام دادیم و به یک مقاله رسیدیم. درحقیقت زمانی که بهینه سازی انجام میشود بحث اقتصادی و قیمت برایتان مهم است. پس روشی که انتخاب میکنید مشرف به تولید صنعتی است.
2. بنابراین یعنی بیشتر کارهایتان با رویکرد تجاری بوده است؟
بله، مثلا تولید اتانول از ریزجلبکهای آب شور و آب شیرین. یا مثلا تولید بیودیزل از روغن کلزا و روغن پالم. از دیگر پروژه ها این بود که سنسوری را برای تشخیص درصد خلوص دیزل تولید کردیم؛ بیودیزل انواع مختلفی ازجمله B5، B10 و B20 دارد. تشخیص درصد خلوص انواع مختلف بیودیزل نیازمند آنالیز است. ما یک دستگاه پرتابل آنلاین ساختیم که از طریق پردازش تصویر و دیالکتریک نشان میدهد که چند درصد بیودیزل در نمونه وجود دارد. دارای دقت خیلی خوبی است و مقاله آن را نیز به چاپ رساندیم. ما روی بهینه سازی کشت ریزجلبک آب شور و آب شیرین نیز کار کردیم.
حالا شاید برایتان سوال بشود چرا اصلا کارها با نیروی دریایی انجام شد؟ چون این سازمانها در منطقه خلیج فارس مستقر هستند. از طرفی این منطقه دارای انواع گونه های ریزجلبک است و از این طریق میتوان به راحتی دسترسی پیدا کرد.
مسئله دیگری که بعضا مطرح میکنند این است که چرا ما به سراغ ریزجلبک رفتیم؟ طبیعتا ما باید بر اساس منابع موجود هر کشور به سراغ این برویم که اصلا سوخت زیستی تولید کنیم یا خیر؟ سوختهای زیستی سه نسل دارند: نسل اول شامل ذرت و آفتابگردان و امثال آن است. از این دسته بیواتانول و بیودیزل تولید میکنند. این دسته نیاز به زمین حاصلخیز و آب فراوان برای کشت دارند. در کشور ما که یک کشور نیمه بیابانی است و این امکانات را نداریم، کشت آنها جهت تولید سوخت زیستی توجیه اقتصادی ندارد. نسل دوم مربوط به ضایعات چوب است که بازهم در کشور ضایعات چوب به مقدار لازم وجود ندارد. از این دسته معمولا بیودیزل تولید میکنند. نسل سوم استفاده از ریزجلبک است. از این نسل هم بیودیزل و هم بیواتانول (البته کمتر) تولید میشود. اولا ریزجلبک انواع بسیار متنوعی دارد، ثانیا برخی از گونه هایش درصد چربی بسیار خوبی دارند. برخی دیگر نیز درصد گلوگز خوبی دارند که برای تولید اتانول میتوان استفاده کرد. با این توصیف، ایران بهترین مکان برای تولید سوختهای زیستی از ریزجلبک آب شور است. در حاشیه خلیج فارس مسافتی به اندازه 2000 کیلومتر وجود دارد که میتوان از آن بهره برد. درعین حال هیچ امکانات خاصی هم (درمقایسه با دو نسل قبلی) نیاز ندارد. نه خاک حاصلخیز میخواهد و نه آب (شیرین). بلکه میتوان از آب دریا استفاده کرد. آب دریا به استخرهایی پمپاژ شده و انواع ریزجلبکها کشت میشود. این کار الان در ایران در مناطق قشم، بندرعباس و بوشهر در حال اجرا است.
3. در پروژههایی که داخل دانشگاه تعریف شد، نحوه مشارکت دانشجویان در آنها چگونه بود؟
ده پروژهای که تعریف کردیم، چون با همکاری یک ارگان نظامی بود، از دانشجویان به صورت انجام پروژه در ازای اعطای کسر خدمت سربازی استفاده میکردیم. از خروجی کارها و فعالیتهای دو ساله نیز یک گزارش 800 صفحهای آماده شد و ما آن را به فرمانده وقت نیروی دریایی سپاه تقدیم کردیم.
4. سوال مهمی که اینجا مطرح میشود این است که روشی که به کار گرفتید صرفه اقتصادی دارد یا خیر؟
من در اینجا دو مانع جدی را در داخل کشور مطرح میکنم. لزوما هم فقط ارتباطی با بحث سوختهای زیستی ندارند.
اول، همینکه مطرح میکنیم میخواهیم در یک زمینه کار کنیم، این هجمه وارد میشود که افراد باسابقهتری هستند که قبل از شما در این زمینه کار کردهاند. اما مسئلهای که ما مطرح میکنیم این است که اگر فردی فرضا 20 سال در زمینهای کار کرده، آیا به خروجی اقتصادی و محصول رسیده و میتواند روی محصول خود قیمتگذاری کند یا خیر؟ به همین دلیل ما نیز که قصد ورود به حوزهای را داریم، منع میشویم. البته ما منتظر نمیمانیم و به موانع پیش رو اهمیت نمیدهیم. خلاصه کلام، صنعت حاضر نیست این ریسک را بپذیرد و با کسی شروع بکند که انگیزه بالا و امکاناتی دارد که میتواند بهطور صنعتی کار بکند. بلکه معمولا سراغ افراد صاحب نام میروند و آن افراد نیز معمولا آنقدر کار را معطل میگذارند که نهایتا به خروجی خاصی منجر نمیشود.
مانع دوم، در ایران زمانیکه میخواهیم چیزی را تولید کنیم فقط به بازار داخلی توجه میکنیم و اگر ببینیم در داخل محصولمان مشتری ندارد، میگوییم چون در داخل بازار ندارد، پس تولید آن بینتیجه است. این تفکر اشتباه است. مثلا در همین بحث بیودیزل، همینکه میگوییم تولید بیودیزل در ایران، میگویند نمیتوانید با دیزل به قیمت یارانهای رقابت کنید. مگر قرار است ما فقط با دیزل رایانهای داخلی رقابت کنیم؟ ما باید با قیمت جهانی دیزل رقابت کنیم.
در حال حاضر بیودیزل ایران، ارزانترین بیودیزل در دنیا است. فکر میکنید چرا؟ برایتان توضیح میدهم: قیمت دلار که بالا رفت، بیودیزل ما حتی ارزانتر هم شده است. بیودیزل ایرانی (به روشی که ما تولید میکنیم) محصولی است که وابستگی کمی به دلار دارد. چون تمام مواد و ملزومات آن داخلی است و از منابع داخلی تامین میشود. دو سال پیش ما برای بیودیزل تولیدیمان بین 000/35 تا 000/50 ريال به ازای هر لیتر قیمتگذاری کردیم. الان هم بعد از گذشت دو سال همان قیمت را داریم.
پس ما در برآوردهایمان بازار جهانی را باید در نظر بگیریم. این نکته بسیار مهمی است.
5. آیا میشود برای این محصولات بازار داخلی هم ایجاد کرد؟
بنده معتقدم میشود ایجاد کرد. به شرطی که یکسری قید و بندهای دستوپاگیر را از خودمان دور کنیم. مثلا بحث پایبند بودن به برخی از توافقنامه های بینالمللی در حوزه محیط زیست که حتی کشورهای دیگر از جمله ایالات متحده نیز به آنها پایبندی ندارند. وقتی مطرح میکنیم دنبال سوختی زیستی هستیم، منظورمان این نیست که فقط قصد تولید سوخت پاک را داریم. چون با این فرض سریعا بحث الزام اجرای قراردادهای بینالمللی مطرح میشود. درحالیکه هدف ما فقط تولید سوخت برای مصارف مستقیم انرژی نیست. بلکه میتوانیم به کاربردهای دیگر سوختهای زیستی بپردازیم. مثلا استفاده از اتانول برای جایگزینی ترکیبات سربدار بنزین. همانطور که دنیا سرب را از فرآیند تولید بنزین حذف کرد، زمانی هم متیل ترشی بوتیل اتر[1] را حذف خواهد کرد (مادهای که در حال حاضر در تولید بنزین استفاده شده و به فرآورده حاصل از آن بنزین بدون سرب گفته میشود). مادهای که 350 هزار تن در سال در بندر امام خمینی (ره) تولید میشود که هم منابع نفتی از بین میبرد و هم آلودگی آب و خاک ایجاد میکند (اتر حاوی ترکیبات سمی است). الان دنیا در حال حرکت به سمت استفاده از اتانول در تولید سوخت موتورهای بنزینی است. پس منظور من استفاده از اتانول در فرآیند تولید بنزین و جهت افزایش عدد اوکتان بنزین است. با استفاده از اتانول هم مشکل آلودگی حل خواهد شد و هم افزایش راندمان خواهیم داشت.
اتفاقا قیمت اتانول نیز نسبت به MTBE پایینتر است. قیمت جهانی MTBE حدود یک دلار است و تقریبا با قیمت جهانی بنزین برابری میکند. در حالیکه قیمت اتانولی که ما تولید میکنیم بسیار پایینتر است. نیازی هم به تغییر و اصلاح موتور خودروها نداریم. چون تا درصدی از اتانول را در همین خودروهای فعلی نیز میتوان استفاده کرد. در عین حال اکتان بالاتری هم دارد.
حال در مورد بحث بیودیزل، اگر روی کشتیها و شناورها تمرکز کنیم، متوجه اهمیت آن میشویم. قیمت موتور کشتی یا شناور نسبت به قیمت موتور خودروهای سنگین مثل کامیون قابل مقایسه نیست و موتور یک کشتی بالای 200-300 هزار دلار است. بیودیزل فاقد گوگرد است. اگر 20 درصد از بیودیزل در موتور کشتی استفاده شود، به جای اینکه موتور ظرف فرضاً 5 سال دچار خوردگی ناشی از ترکیبات گوگرد بشود، 6 سال عمر مفید خواهد داشت. اگر یک برآورد ساده انجام بدهیم، علیرغم گرانتر بودن بیودیزل، بهدلیل افزایش عمر مفید موتور در طی این مدت، بازهم استفاده از بیودیزل برای کشتیها و شناورها بهصرفهتر خواهد بود.
بنابراین با این نگاه ما در داخل هم میتوانیم برای سوخت زیستی بازار ایجاد کنیم، منتهی فرد متولی پیدا نمیشود که این موضوع را بهطور جدی پیگیری کرده و جلو ببرد.
6. لطفا اگر میتوانید برای رفع این موانع راهکار عملی نیز ارائه بدهید.
بنده در جلسهای با صنایع این موضوع را مطرح کردم. در دانشگاه هر چقدر کار آزمایشگاهی انجام بدهیم، در برخی موارد تا کار مشترکی با صنعت تعریف نشود، فایدهای ندارد. در خصوص بررسی اثر استفاده از بیودیزل در افزایش عمر مفید تجهیزات و نیز بررسی اثر جایگزینی MTBE بنزین با بیواتانول در کاهش قیمت و مصرف سوخت، باید کارهای مشترک با دانشگاه تعریف کرده و بعد نتایج آن کارها را صحهگذاری کنند. چون فرضا در این مورد بخصوص اگر دانشگاهیان از یک صنعت معتبر برای خروجی کارهایشان تاییدیه داشته باشند، این امر در ادامه مسیر تفاوتهای زیادی ایجاد خواهد کرد و حتی در سطح جهانی نیز اعتبار پیدا میکنند.
7. بهعنوان صحبت پایانی، اگر نکتهای هست بفرمایید.
یکی از موضوعاتی که خوب است به آن اشاره شود، نحوه کاهش قیمت تولید سوختهای زیستی توسط تیم ماست. ازجمله مشکلاتی که در تولید بیواتانول و بیودیزل وجود دارد، بحث تولید گرما و مصرف آب است. تولید گرما نیاز به صرف انرژی دارد. ما با تعریف یک پروژه این مشکل را نیز حل کردیم. در واقع یک کالکتور خورشیدی سهموی خطی ساخته شد که هم برای تولید گرما از انرژی خورشیدی استفاده کند و هم آب شور دریا را تبدیل به آب شیرین کند. این آب شیرین به ترتیب در فرآیند آبشویی و هیدرولیز بیودیزل و بیواتانول استفاده میشود. مقاله ساخت این دستگاه نیز چاپ شده و بازخورد خوبی نیز در سطح جهانی داشته است. با این نوآوری حدود 30 درصد قیمت تولید بیودیزل کاهش یافته است. ضمن آن که از کالکتورخورشیدی برای مرحله نهایی تقطیر بیواتانول نیز استفاده میشود. قیمت محاسبه شده برای تولید صنعتی بیواتانول در حدود 000/55 تا 000/70 ريال است که در مقایسه با قیمت داخلی و جهانی آن بسیار مطلوب است.
یک طرحی هم ما تحت عنوان مزرعه مدرن داشتیم. یک زمینی بهوسعت 50 هکتار در نظر میگیریم که سرمایهگذار در اختیار ما قرار میدهد. در این زمین کشت ریزجلبک جهت تولید بیودیزل انجام میشود. ما میتوانیم 100 هزار لیتر در سال بیودیزل در آن تولید کنیم. این مزرعه نیازی به برق و آب نخواهد داشت. برق آن از طریق بیودیزل ژنراتور تامین خواهد شد. بدین صورت که 30 درصد از بیودیزل تولید شده برای تولید برق سیستم مصرف خواهد شد. با استفاده از همین برق تولیدی، دستگاه آبشیرینکن نیز کار میکند و آب مجموعه تامین خواهد شد. 30 درصد از بیودیزل را به پرسنل بومی منطقه که در مزرعه کار میکنند بعنوان دستمزد میدهیم. این افراد میتوانند سهم خود را در بورس فروخته و درآمد کسب کنند. 30 درصد نیز سهم سرمایهگذار طرح میشود. چون قصد داشتیم طرح را با یک سازمان نظامی منعقد کنیم، آنها میتوانستند این سهم را بعنوان سوخت تجهیزات خود استفاده کنند. اما به دلایلی این طرح پذیرفته نشد. البته بیشتر بحث این است که اراده و اعتماد به نفس لازم جهت تحقق این نوع طرحهای بزرگ وجود ندارد. یعنی روحیه ریسکپذیری و فضا دادن به افراد با انگیزه و صاحب طرح در برخی از مسئولین ذیربط وجود ندارد.
ارسال به دوستان